نویسندهای که پیشگویی میکند!
نویسندهای تاثیرگذار: مارگارت اتوود و رمانهای پیشگوییگونه
مارگارت اتوود، نویسنده پرآوازه کانادایی و چهرهای ماندگار در ادبیات جهان، همچنان با انرژی و کنجکاوی هیجانانگیز داستانهایش، در آستانه 86 سالگی مرزهای پیشگویی را در آثارش درمینوردد. او که بیش از هر چیز با رمانهای نمادینی چون «سرگذشت ندیمه» و «وصیتها» شناخته میشود، در گفتوگوی تازهای با نشریه گاردین، از تجربیات شخصی، گذشته و دغدغههای نویسندگیاش در سالهای پرتلاطم اخیر سخن گفته است. این گفتوگو، که نگاهی عمیق به تفکر مارگارت اتوود درباره وضعیت جهانی و نقش ادبیات دارد، بار دیگر اهمیت آثار او را در درک زمانه ما برجسته میکند.
نکته تکمیلی: اتوود از سال 1961 به طور میانگین هر سال یک کتاب منتشر کرده و در قالبهای متنوعی از جمله شعر، مقاله، رمان گرافیکی و متن اپرا قلم زده است که نشاندهنده گستره توانایی و پرکاری اوست.
نقد سیاسی صریح: «آرنجها بالا» در برابر تهدیدات آمریکا
اتوود نه تنها در آثارش، بلکه در زندگی روزمره نیز یک فعال محیطزیستی و منتقد سرسخت سیاست است. او در جریان خرید روزانه در تورنتو، تأکید میکند که از خرید محصولاتی که از مرز آمریکا میآیند خودداری میکند. این اقدام او فراتر از یک دغدغه محیطزیستی، نشاندهنده مقاومت کاناداییها در برابر طرحهای رئیسجمهور ترامپ مبنی بر تبدیل کانادا به پنجاهویکمین ایالت آمریکاست.
این نویسنده با لحنی جنگجویانه و طنزآلود، ژست «آرنجها بالا» را به عنوان نماد مقاومت ملی کانادا نشان میدهد و میگوید: «ما ارتش بزرگی نداریم… اما آیا اصلاً میدانند اشغال کانادای ستیزهجو چه معنایی دارد؟ شوخی نخواهد بود.» این اظهارات، دیدگاه سیاسی مارگارت اتوود را در قبال تحولات منطقهای و جهانی بهوضوح منعکس میکند و نشان میدهد چگونه نویسندهای چون او، از شهرت جهانیاش برای ابراز صریح عقاید استفاده میکند.

بازتاب زندگی در «کتاب زندگیها»: روایتگر فاجعهها و کارهای احمقانه
تازهترین اثر این نویسنده، خاطرات قطوری است با عنوان «کتاب زندگیها» که در 624 صفحه به چاپ رسیده است. اتوود که همیشه از نوشتن زندگینامه شخصی پرهیز میکرد، این اثر را نه یک زندگینامه صرف، بلکه «نوعی خاطرات» میخواند که تمرکز آن بر «فاجعهها و کارهای احمقانه» است؛ همان چیزهایی که بیشتر از همه در ذهن میمانند.
این خاطرات به سبکی صریح و بیپیرایه، دههها را پشت سر میگذارد و رویدادهای کلیدی تاریخ از جمله رکود اقتصادی، جنگ جهانی دوم، مککارتیسم، ترور جان اف کندی، 11 سپتامبر، جنگ عراق، «ترامپیسم» و همهگیری کرونا را بازتاب میدهد. این کتاب نه تنها به شرح تاریخ شخصی، بلکه به تسویه حسابهای قدیمی و بیان دیدگاههای اتوود در مورد حقوق زنان، محیطزیست و آزادی بیان میپردازد و مکمل مجموعه مقالات پیشین او، «سوالهای جنجالی» است.
- اهمیت اثر جدید: این کتاب با آغاز از دوران کودکی در مناطق دورافتاده کانادا و پایان با مرگ همراه زندگیاش، گریم گیبسون در سال 2019، به اثر ساختاری تقریباً رمانگونه داده است.
 - دیدگاه نویسندگی: اتوود خود را یک «رماننویس به سبک قدیمی» میداند که آثارش از «نگاه کردن به جهان بیرون» سرچشمه میگیرد و هر حرفش با چاشنی طعنه همراه است.
 
«سرگذشت ندیمه» و «وصیتها»: تلاقی ادبیات و واقعیت سیاسی
شهرت جهانی مارگارت اتوود و لقب «نویسندهای که پیشگویی میکند»، عمدتاً محصول تلاقی سریال تلویزیونی اقتباسشده از «سرگذشت ندیمه» (1985) با رویدادهای واقعی سیاسی است. پخش این سریال در سال 2017 و همزمان با پیروزی ترامپ در انتخابات، باعث شد مخاطبان دیگر آن را یک فانتزی نبینند، بلکه آن را پیشبینی هولناک آینده آمریکا به عنوان یک حکومت دینی تمامیتخواه بدانند.
در عصری که سقط جنین در برخی ایالتها غیرقانونی شده و آزادیهای مدنی تحت فشار قرار دارند، تصویرسازی اتوود از آینده دموکراسی بهطور ترسناکی حقیقت یافته است. او تأکید میکند که ایالات متحده هنوز توتالیتاریست نیست، اما به سمت ساختاری با قدرت متمرکز حرکت میکند. اتوود با یادآوری فروپاشی دیوار برلین، بیثباتی نظم جهانی را عامل اصلی ظهور نیروهایی میداند که خلاء را پر میکنند و میگوید: «وقتی نظم جهانی را اینطور بیثبات میکنی، کسانی میآیند تا خلاء را پر کنند.» این نویسنده با طعنه، جملهی «ترامپ میگوید: آمریکا، همانا من هستم!» را به نقلقولهای ناپلئون و استالین تشبیه میکند.
فمینیسم و دادرسی عادلانه: اتوود فراتر از جنبشهای ایدئولوژیک
مارگارت اتوود، با وجود خلق آثار فمینیستی برجسته، رویکردی مستقل و هشداردهنده نسبت به مطلقگراییهای ایدئولوژیک دارد. او در جریان پرونده «استیون گالووی» بر رعایت حقوق دادرسی عادلانه تأکید کرد و در مقاله «آیا من فمینیست بدی هستم؟»، جنبش #MeToo را به عنوان «نشانهای از شکست نظام حقوقی» توصیف کرد.
این موضعگیریها سبب شد که برخی فمینیستها او را متهم به خیانت کنند، اما اتوود پیوسته بر این اصول پافشاری میکند: «آیا درست است؟ آیا منصفانه است؟ و چه کسی نفع میبرد؟» او با تجربه حملاتی که از سال 1972 به آثارش شده، از «کنسل شدن» ترسی ندارد و میگوید: «تاریخ “سمت” ندارد.» او آینده را یک جاده با مقصد مشخص نمیداند، بلکه روندها را متغیر میبیند که همواره میآیند و میروند. این دیدگاه تاریخی و هشدارآمیز، که ریشه در دوران جنگ جهانی دوم دارد، باور او به جابهجایی سریع و ویرانگر قدرت را در تمام نوشتههایش شکل داده است.



